تاثير جهان بيني ديني در خلق فضاهاي شهري
تاثير جهان بيني ديني در خلق فضاهاي شهري
(نمونه موردي: شهر ملاير)
شهر وفضاهاي شهري نتيجه کنش متقابل انسان ومحيط در چارچوب زمان ومکان است. در شکل گيري فضاي مورفولوژيک شهري عوامل مذهبي (جهان بيني ديني)،اقتصادي، زيست محيطي و...موثرند.دراين ميان تاثير عامل جهان بيني وارزش هاي ديني - مذهبي بر ساخت وتوليد فضاهاي شهري به ويژه در دوره اسلامي بسيار تعيين کننده ومهم مي باشد.
يکي از چشم اندازهاي عيني ومادي فرهنگ اسلامي بازتاب تجليات روح اسلامي در کالبدفضا يعني وقف مي باشد. اهميت وتاثير نهاد وقف در شکل گيري ساختارکالبدي شهرهاي ايراني- اسلامي(به ويژه در عصر صفوي به بعد) به گونه اي است که مي توان ايجاد، توسعه وگسترش اين شهرها رادر دوره هاي مختلف تاريخي با موقوفات آنها مرتبط دانست. اين مسئله به ويژه در شهرهاي کوچک، نمود بارزي مي يابد. به هنگام شکل گيري شهر ملاير وقف بناها واراضي توسط شيخ الملوک در سال(1221ه.ق) زمينه هاي لازم جهت رشد وتوسعه ي کالبدي اين شهررا فراهم مي آورد. پژوهش حاضر نتيجه کارمطالعاتي درحوزه وقف است که سعي برآن دارد با بررسي منابع واسناد کتابخانه اي، همچنين پژوهش هاي ميداني لازم ميزان تاثير عامل وقف رادر شکل گيري شهر ملاير مورد ارزيابي قرار دهد.
کلمات کليدي
The effect of religious views on the creation of urban spaces: a case study of malayer city
Dr meshkini,abolfazal)the member of scolarly board of zanjan university)
Parisa haji malayeri)B.A.geography and urbanplaning)
City and urban spaces are the result of human and environment interactions in the framework of time and place. Some factors such as ;religious, economic and bio- environmental factors have an influence in the formation of morphological areas of any city. In fact, the effects of religious views and values on the creation of religious views and values on the creation of urban areas is so determinant and important, particularly in the Islamic ages.
One of the material and objective point of views with regard to the Islamic culture is the reaction of Islamic manifestation in the space’s structural-waqf. the importance and effect of waqf institution in the structural cration of Iranian city’s is in such a way that one can interrelate the creation and development of this cities in the different historical ages with their endowed.
This issue has an important representation, particularly, in the small cities. In the period of malayer development, the waqf of building and lands which is done by sheikh-al-molok (1221 AD) provid the proper fields for the structural development of malayer. This study with the help of library sources is the results of the survey in the field of waqf, which tries to investigate the degree of effect of waqf in the development of malayer.
waqf, endowed, structural spaces, malayer.
مقدمه
سابقه انجام تحقيق
دکتر عباس سعيدي رضواني(1368)در کتاب خود تحت عنوان "بينش اسلامي و پديده هاي جغرافيايي" به بيان ويژگي هاي جهان قبل از اسلام و بعد اسلام و نيز به تشريح پديده هاي جغرافياي مولود بينش اسلامي و بنيان وقف پرداخته است.
مصطفي مومني(1365) درمقاله خود با عنوان"رديابي فرهنگ وقف در ساختارشناسي فرهنگي،اقتصادي وکالبدي دوره آغازين شهر دولت آباد ملاير "ضمن بررسي روح از ديدگاه دانشمندان شرق وغرب،بنياد وشکل گيري تاريخي شهر دولت آبادملاير راازديدگاه فرهنگ وحي مورد ارزيابي قرار مي دهد.
پرفسور اکارت اهلرز(1374) در بررسي خود تحت عنوان" موقوفات ديني شهر شرق اسلامي" بيان مي دارد که نهاد وقف براي جغرافياي اجتماعي و فرهنگي و جغرافياي اقتصادي شرق اسلامي و بويژه شهرهاي آن از سه جنبه داراي اهميت است از لحاظ تکويني – مکاني، اجتماعي –اقتصادي و سياسي. سپس خصلت شهر آفريني وقف در شهرهاي حلب،اصفهان،استانبول، قاهره، شمال مراکش، يزد،بيت المقدس، ملاير و تفت اشاره مي کند. در اين پژوهش به رابطه شهر و ده، وقف وآثار اين دو در توسعه شهرها مي پردازد.
پروانه شاه حسيني(1375)درمقاله خود با عنوان"وقف شناسي جغرافيايي شهرتهران دوره قاجاريه وپهلوي" ويژگيهاي وقف و موقوفات دراين دوره ها با ذکر نيات واقفان،نوع رقبات ومکانيابي آنها مورد بررسي قرارداده وبيان مي دارد که نيت وقف چه مذهبي باشد چه کمک به مستمندان،چون بر پايه اعتقادات مذهبي متجلي شده است؛واقف از طريق وقف معتقدات مذهبي خود را پس از فوت خويش حفظ و استمرار مي بخشد.
سيروس شفقي (1376)در مقاله اي تحت عنوان "وقف در اصفهان پراکندگي جغرافيايي موقوفات و آثار اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي آن در اصفهان"اهميت پديده وقف و لزوم بررسي آن رادر شهر اصفهان رابا بررسي مسائلي چون پراکندگي جغرافيايي موقوفات اصفهان،تاريخچه موقوفات شهر،مديريت موقوفات،وقف ومحله،تاسيس مريض خانه اسلامي در اصفهان و موقوفات اصفهان و برنامه ريزي شهري مورد بحث قرار مي دهد.
منصوره اتحاديه(1378) مقاله "موقوفات تهران وتحول شهر 1269-1320هجري قمري "اوضاع موقوفات تهران وتحول اين شهر رادردوره سلطنت ناصرالدين شاه وچندسالي ازدوران سلطنت مظفرالدين شاه در برمي گيردبررسي وعنوان مي کند که يکي ازعلل کاهش اشتياق به مقوله وقف بخصوص در محله هاي جديد و اعيان نشين رابا يد اعتقادات مذهبي قشري از مردم دانست و البته دراين مساله امنيت را نيز نبايد فراموش کرد زيرامردم کمتر به عملکرد مستبدانه دولت توجه مي کردند ويا شايد مالکيت آنها در محله هاي جديدتر بر پايه و اساس محکم ترقرارمي گرفت که نيازي به وقف کردن املاک خود نمي ديد.
دکتر محمود محمدي(1379)در مقاله خودبا عنوان"تحليل نقش متقابل وقف و شهرسازي"بيان مي دارد که وقف را مي توان عمومي ترين پديده تعاون،همکاري و مشارکت بشري دانست که از قديمي ترين دوره هاي تاريخي در جوامع مختلف وجود داشته است. و همچنين بر تاثير عامل جهان بيني و ارزش ها ي ديني و مذهبي بر ساخت و توليد فضاهاي شهري به ويژه در دوره اسلامي اشاره مي کند.وي بازتابهاي وقف در دو دسته؛بازتابهاي کالبدي و باز تابهاي غير کالبدي مورد بررسي قرار مي دهدو نيز از نظر اصول توزيع فضايي عناصر،برحسب عامل تمرکزو پراکندگي در نحوه استقرارآثار و عناصر وقفي در ساختارکالبدي شهر در دو الگوي کلي،متشکل و غير متشکل که هر الگوي اصلي نيز به الگوهاي فرعي تر تقسيم مي شوند، مورد بررسي مي نمايد.
دکتر سيد محمدرضا شهابي (1383)در مقاله خود تحت عنوان مساله وقف در نظام شهرسازي ايران ضمن بيان اهميت وقف در نظام شهرسازي ومعماري ايران به بررسي مسائل و مشکلات موقوفات پرداخته و ارتباط و هماهنگي مستمر بين سازمانهاي مرتبط با امور وقفي،آگاهي متقابل واقفان ومتوليان امور وقف ازضوابط ومقرارت شهرسازي،شهرسازان و مديران اجرائي امور شهري از احکام و قوانين شرعي وقف،تجمع و تمرکز موقوفات،ارائه طرحهاي مشخص جهت احياء و بازسازي موقوفات و... را به عنوان راهکارهاو پيشنهادات لازم ارائه مي نمايد.
دکتر اشرف السادات باقري (1385)در مقاله اي با عنوان "نقش وقف در آبادي شهرها"ضمن بررسي تاريخچه وقف درزمان قبل و بعدازاسلام در ايران،نتايج وآثار وقف را مورد ارزيابي قرارداده و نقش و تاثير آن را در شهرها بيان مي دارد؛ همچنين نقش وقف را در شهرهاي اصفهان وتبريز مورد بررسي اجمالي قرارمي دهد
نزهت احمدي (1380)در پايان نامه خود با عنوان "نهاد وقف،دگرگوني ها و کارکردهاي آن در عصر صفوي"به تشريح پيشينه وقف در ايران پيش از اسلام و ايران اسلامي پرداخته و سپس مفهوم و انواع وقف و شرايط آن ازديدگاه علماي عصرصفوي،بررسي و تحولات ساختاري دوره اول و دوم دوره صفوي را اجمالا بيان نموده است.همچنين با بررسي تاثير نهاد وقف درنظام آموزشي دوره صفوي،وقف و نهاد روحانيت،تشيع و وقف،وقف وآداب مراسم مذهبي به بررسي جايگاه وقف در اين دوره مي پردازد.
مهدي شجاع فتح آبادي(1382)در پايان نامه اي با عنوان"بررسي نقش اراضي وقفي در توسعه فيزيکي شهر مشهد(نمونه موردي:قلعه آبکوه)با توجه به خصلت شهر آفريني وقف،بيان مي دارد که اين پديده چگونه در توسعه فيزيکي شهر مشهد به سمت شرق موثر بوده است،. همچنين به تبديل اين اراضي به کانونهاي ناهنجاري اشاره مي کند.هدف وي در اين پايان نامه پيشگيري و درمان در راستاي رسيدن به شهر انساني مي باشد.
اين مطالعه ضمن در نظر گرفتن نتايج اين تحقيقات و با عنايت به کمبود مطالعات جامع در مورد شهرهايي که کلا يا قسمت عمده اي از اراضي آنها در مالکيت وقف مي باشد سعي نموده چنين شهري رادر بعد تحولات کارکردي در طول دوره مشخص مورد بررسي قراردهد.
مباني نظري (مفاهيم) و طرح مسئله
نوع برداشت وطرز تفکري که يک مکتب درباره جهان هستي عرصه مي دارد زير ساز وتکيه گاه فکري آن مکتب به شمار مي رود واين زير ساز وتکيه گاه در اصطلاح جهان بيني ناميده مي شود.جهان بيني جزتفسير جهان وتبيين موقعيت انسان درآن وتوجيه انطباق وي با هستي چيزي نيست وبه عبارت ديگر جهان بيني عبارت است از برداشت کلي وفلسفي از سه چيز:
1- شناخت جهان (يا به عبارت صحيح تر شناخت هستي)
2- شناخت انسان با ابعاد مختلفي که دارد.
3- شناخت موقعيت او در هستي ونحوه تطبيق زندگي وي با اصول حاکم بر جهان **زيرنويس=سبحاني،جعفر،جهان بيني اسلامي،توحيد،اول،1361.@.
انسان بر اساس جهان بيني خود با محيط همواره در يک هم کنشي بوده وتاثيرات وتاثراتي که از همديگر مي پذيرد اساس بسياري از مطالعات را شکل داده است. به عبارتي در اين بوم يا محيط اجتماعي است که گروههاي انسان صاحب دين بر محيط طبيعي تاثير مي گذارند ومحيط جغرافيايي يا شکل انساني محيط طبيعي را مي سازد. **زيرنويس=مومني،مصطفي،مشکيني،ابوالفضل،بحثي درجغرافياي جهان بيني جايگاه سازمان فضايي موقوفات عبداله ميرزا در زنجان،فصلنامه فرهنگ زنجان،دوم،111تا 136،1379.@.
تاثير جهان بيني منتج از دين يعني جهان بيني ديني بر خلق چشم اندازهاي جغرافيايي بويژه در شهرهاي اسلامي - ايراني از اهميت خاصي برخوردار است.
شهر بر پايه جهان بيني ساخته مي شود و عالي ترين نمود اشغال وتصرف فضا بر مبناي عقيده و ايده مي باشد.شهر اسلامي براي خود چشم انداز ويژه اي خلق مي کند. اگر اين چشم اندار را به عنوان يک نظام قابل اهميت که ارزشهاي جامعه را نشان مي دهد در نظر بگيريم؛متوني هستند که مي توانند بازگو کننده هويت واعتقادات مردم يک ناحيه وساکنان يک منطقه باشند. قالب چشم انداز بيانگر ايدئولوژي اجتماعي است. ايدئولوژي از طريق چشم اندازها تداوم يافته وحمايت مي شود **زيرنويس=کرنگ، مايک، قرخلو،مهدي، جغرافياي فرهنگي، سمت، تهران، اول،13832.@،در واقع مناظر شهري تفسير باورهاي ديني وزندگي اجتماعي مردم است که از طريق زندگي جمعي،تعاون وهمکاري با يکديگر به سوي حفظ بقاي جامعه به وجود آمده است.
وقف را مي توان عمومي ترين پديده تعاون،همکاري ومشارکت بشري دانست که ازقديمي ترين دوره هاي تاريخي در جوامع مختلف وجود داشته است.مشارکت و دخالت مردم در سازماندهي محيط پيرامون خود از طريق ايجاد واحداث بناهاي وقفي يکي از جنبه هاي مهم تاثيروقف درتشکل وقوام بشري به شمار مي رود.
شهر در دوره اسلامي مقام خاصي دارد **زيرنويس=حبيبي، محسن، از شار تا شهر (تحليلي تاريخي از مفهوم شهر وسيماي کالبدي آن تفکر و تاثر)،دانشگاه تهران،موسسه انتشارات وچاپ،تهران،پنجم،1383.@ انديشه وقف در طول قرن ها به عنوان ابزاري فراگير در عمران نواحي هم تامين کننده اعتبار مورد نياز عمران،هم تامين کننده هدف عمران وحتي گاه به منزله برنامه ريز وطراح ناحيه عمراني نقش موثري در تشکيل پديده هاي جغرافيايي سرزمين هاي اسلام چه درون شهري وچه برون شهري ايفا کرده است. **زيرنويس=باقري،اشرف السادات،نقش وقف در آبادي شهرها، وقف ميراث جاويدان،55،57تا66،.1385.@.
در مساله وقف تاثير عقايد و آرا بروز خاصي دارد." وقف در لغت به معناي ايستادن و اندکي درنگ کردن و در اصطلاح حقوقي به معني حبس عين مال و مصرف کردن منافع آن در اموري که واقف معين مي کند آمده است. **زيرنويس=عميد،حسن،فرهنگ فارسي عميد،ابن سينا،تهران،1361.@.
بانگاهي گذرا به سيما وبافت کالبدي شهرهاي ايران بسياري از عناصر واجزاي شهري را که نقش عمده اي در عملکرد وحيات زندگي شهري دارند مي توان مشاهده کرد که نظام وقف در شکل گيري آنها نقش بسزا داشته است.
از نظر کالبدي نقش وقف را مي توان در ايجاد واحداث خردترين عناصر کالبدي شهر نظير مساجد، مدارس، حمام ها،آب انبارها،سقاخانه ها،روشنايي معابر و بازار چه ها تا شکل گيري وتوليد کلان ترين فضاهاي شهري
نظير بازارها ومجموعه هاي وقفي مشاهده وپيگيري کرد.
نظام وقف نه تنها موجد ساخت وايجاد بسياري از فضاها وعناصر باارزش شهرها بوده است،بلکه ارتباط وپيوند معنوي ونزديک موقوفات با امور ديني ومذهبي، سبب ماندگاري وپايداري فضاهاي شهري موقوفه در طي زمان شده است.همچنين ماهيت ابدي،دائمي وغير قابل فروش وانتقال بودن موقوفات و صرف منابع رقبات آنها در راه خير وبراي کارکردها ومصالح جامعه مسلمين موجب شده است که تعداد زيادي از آنها در برابر حوادث و ناملايمات تاريخ مقاومت کرده وخود را به زمان حال برسانند.
نهاد وقف يا موقوفات از سه جنبه داراي اهميت است:
- از لحاظ اهميت تکويني و مکاني
- از لحاظ اهميت اجتماعي واقتصادي
- از لحاظ اهميت سياسي **زيرنويس=اهلرز،اکارت،ضياءتوانا،محمد حسن،مومني،مصطفي،شهر شرق اسلامي،مدل وواقعيت،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي، 32،27تا65،1373.@.
رشد و بالندگي شهر ايراني بويژه از عصر صفوي به بعد با توجه به نهاد وقف تقريبا تصور ناپذير بوده و در شکل گيري از نهادهاي شهري عامل موثر بشمار مي رود.
اين مساله بويژه در شهرهاي کوچک و ميانه اندام نمود بارزي مي يابد.اگر از بسياري آثار و تک بناهاي شاخص شهري که موقوفه مي باشد بگذريم، شهرهايي وجود دارند که قسمت عمده اراضي پيرامون آنها کشاورزي بوده و جهت امور خاص وقف گرديده اند. با رشد و توسعه شهري يا تبديل نقاط روستايي به شهر،تبديل به اراضي شهري گرديده اند و قوانين و مقرارت خاصي بر آنها حاکم شده است. از يکسو اصل وقف بايستي حبس گردد واز طرفي بسته به مقتضيات زمان نيازمند استفاده شهري از اين اراضي مي باشد شهرها در ايران چنين وضعيتي دارند که شهر ملاير نمونه آن محسوب مي گردد
حال اين سوال مطرح مي شوند:
1- نهاد وقف در شکل گيري فيزيکي و کالبدي اوليه شهرملاير چگونه عمل نموده است؟
2- در شکل گيري کنوني چشم انداز شهر ملاير پديده وقف تا چه اندازه موثر بوده است؟
اين امر نيازمند ديدگاه علمي خاص بوده که در اين پژوهش در قالب ديدگاه تکويني و تطبيقي چگونگي شکل آفريني اين عامل مذهبي در شهر ملاير مورد بررسي قرار مي گيرد.
4- تاريخ شکل گيري وچگونگي رشد شهر
تجلي وبازتاب جهان بيني اسلامي در ايجاد شهر ملاير وشکل گيري چشم انداز آن به سال 1236 ه.ق برمي گردد،که شاهزاده شيخعلي ميرزا پسر فتحعلي شاه با بنيان نهادن ساختار وشالوده هاي معرف شهر اسلامي (مسجد،مدرسه،بازار) ووقف نمودن آنها تداوم واستمرار فرهنگ وحي در خلق چشم انداز اين شهر را تحقق بخشيد،وي با ايجاد دارالحکومه،چند قصروباغ براي خانواده خود همچنين ايجاد يک مدرسه و بازار به صورت محصورزمينه هاي ايجاد شهر دولت آباد را فراهم نمود. بيشتر سکنه ديه هاي حول وحوش به شهر جديدالبنا روي آوردند و بسياري از آبادي هاي تابع همدان،بروجرد،اراک ونهاوند که به ملاير نزديک تر بودند جزء قلمرو اين شهر شدند.
شيخعلي ميرزا در سال 1224ه.ق لقب شيخ الملوک يافت و چون به جمعيت شهر روز به روز افزوده مي گشت اودر سال 1336بازار، مسجد وحمام تازه اي را بنيان نهاد ودو سراي براي مسافران و کاروان ها احداث کردواين مستغلات را به اضافه دو آبادي وقف مدرسه ومسجد نمود.
در اين دوره چشم انداز ومورفولوژي شهر متاثر از اين ابنيه وقفي بوده وشهر کاملا شعاعي در درون حصاري محصوربوده است.
از آثار باقيمانده ازاين دوران مي توان به بازار اشاره نمود که شامل دو راسته شمالي-جنوبي وشرقي-غربي است ومانند: بازارهاي همدان، اراک، وکيل، خوي، کاشان، تبريزو...به شيوه خطي وارگانيک (اندامي) ساخته شده وداراي دو ورودي؛يکي درشمال (بازارسوخته)وديگردرجنوب(منتهي به خيابان بروجرد) است؛بازار اصلي از يک راسته طويل شمالي-جنوبي ويک راسته فرعي شرقي-غربي تشکيل شده است که محل تقاطع اين دو راسته راچهار سوق مي نامند که در واقع قلب بازار است.راسته اصلي بازار را شيخ الملوک بنا نهاده که با گذشت زمان وبا توسعه شهر فضاي مبادلاتي بيشتري نياز بوده است به همين خاطر بعداز شيخ الملوک افراد خير ونيکوکار دوره قاجار با توجه به مقتضيات شهر سعي در توسعه وگسترش بازار کرده اند؛ازجمله اين افراد: مهرعليخان، ابوالقاسم خان نوري وميرفتاح بوده اند.
کاروانسراي شيخ الملوک در شمال غربي راسته اصلي بازار است وهم اکنون از بناي اصلي آن چيزي باقي نمانده است.مسجد که در پشت بازار ملاير واقع شده وداراي دو سه ورودي است. شبستان ستون دار مسجد داراي دو قسمت است که از نظر فرم بنا وقدمت با هم متفاوتند؛شبستان اصلي وقديمي تر به نام شيخ الملوک معروف است. **زيرنويس=ساريخاني، مجيد،بررسي باستان شناسي،معماري وشهرسازي شهرستان ملاير در دوره قاجار،علم گستر،ملاير،اول،1382.@.
در دوره دوم، حصار شهر در هم مي شکند وقصر فئودال ها در دهکده هاي بزرگ فرو مي ريزد، نظام بورژوازي استقرار مي يابد وفعاليت هاي تجاري رونق مي گيرد.
شهر اقماري فرح آباد به شهر دولت آباد اضافه وبناهاي نسبتا مهمي در فاصله پارک وشهر ايجاد مي شود که اين امر باعث اتصال شهر وپارک ملاير به يکديگر مي شود.
اين پارک توسط سيف الدوله (نوه فتحعليشاه قاجار)در سال 1304ه.ق در دوره حکمراني اش بر ولايت ملايروتويسرکان احداث شده است وي در زمان فروش املاک خالصه از طرف دولت اين زمين ها(دهکده ازناو) را خريداري ودر وصيت نامه خود آنرا به عموم اختصاص داد وهر گونه تملک شخصي آنرا غير قانوني کرد.مساحت باغ حدود 10هکتار وتوسط مهندسان ايتاليايي ساخته شده است. **زيرنويس=ساريخاني، مجيد،بررسي باستان شناسي،معماري وشهرسازي شهرستان ملاير در دوره قاجار،علم گستر،ملاير،اول،1382.@.
دردوره سوم (55- 1335 ه.ش)توسعه شهر ادامه مي يابد،شمال و جنوب شرق شهر از ساخت وسازهاي اين دوره مشخصا سهم بيشتري دارند که عمدتا مسکوني وبه تبعيت از خيابان هاي اصلي شهر شکل مي گيرد.با احداث کاروانسراها ومغازه ها در طرفين ميدان وچهار خيابان اصلي شهر وتغيير نام دولت آباد به ملاير در دوران رضاشاه پهلوي به تدريج کاروان سراها وبازار ملاير مقام مخصوص وقدرت منحصر به فرد خود را از دست دادند. کاروانسراي موقوفه نيز دچار رکود شد وبازار منزلت اوليه خود را از دست داد؛ولي با تغييرات ساختاري که در آن پديد آمد هنوز هم جزوجايگاه هاي خريد وفروش عمده قشر شهري محسوب مي گردد.اما اقتصاد بازرگاني شهر را اکنون حجرات کاروانسراها،مغازه هاي طرفين خيابان ها وپاساژهاي جديد تعيين مي نمايند. **زيرنويس=مومني،مصطفي،رديابي فرهنگ وحي در ساختار شناسي فرهنگي،اقتصادي وکالبدي دوره آغازين شهر دولت آباد ملاير، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،2،11تا59،1365.@.
از سال 1355 به بعد رشد فيزيکي شهر به سمت شمال غرب يعني اراضي وقفي که جزء زمين هاي ارزان بوده وساخت سازها به سهولت انجام مي گيرد،هدايت شد.
توزيع و پراکنش عناصر موقوفه
دوره اي که ملاير محصور در حصارهاي اطراف خود بود،اجزاءوعناصر وعملکردهاي موقوفات شهر در يک جا متمرکز شده بودند. در اين زمان بين اجزاءوعناصر ابنيه وقفي چه از نظرفضايي وچه از نظر عملکردي ارتباط وپيوستگي زيادي وجود داشته اما باگذشت زمان وفرو ريختن حصارهاي شهر اين وضعيت به الگوي پيچيده اي تغيير ماهيت داد،که ترکيبي از الگوهاي مختلف پراکندگي عناصر وقفي است.
قسمت عرصه زمين هاي شهري (حدود67 درصد)وقفي وساختار آن به صورت متشکل متمرکز مي باشدکه شامل محدوده:
1)قسمت گوشه شمال شرقي شهر ملاير به صورت ممتد تا قسمت شمال غربي شهر
2)اراضي سمت ازناو در شمال خيابان انصارالمهدي وکل اراضي خيابان پارک
3)اراضي موقوفه به نام 24متري ظهيري در جنوب شرقي شهر ملاير در خيابان سعدي
4)کل قسمت شهرک ولي عصر در قسمت شمال غربي شهر که حدود جنوبي سيل بند شمال شهر را تشکيل مي دهد.
علاوه بر موارد بالا تعدادي قطعات 50-200 متري نيز به سازمان اوقاف تعلق دارد که در سطح شهر پراکنده است.
اما بخش اعياني که روي اين زمين ها ساخته مي شود ساختاري با الگوي غير متشکل پراکنده دارد،فضاهاي وقفي اعياني برحسب نيتي که واقفان در خصوص مکان وقف انجام داده اند در تمام اين قسمت از سطح شهر پراکنده اند،ساير ساکنان ومالکان اعياني نيز زمين وقفي رااز اداره اوقاف اجاره 99 ساله و سالانه مبلغي را به عنوان اجاره به اداره اوقاف پرداخت مي کنند. عامل مذکور شکل هندسي شهر را تغيير داد به طوري که طي چند دهه اخير شهرسازي، شکل ملاير راازحالت متقارن وشعاعي خود به شکل طويل سوق داده است.
اين الگوي پيچيده سبب توسعه شاخص هاي شهري در ملاير شده که از آنها مي توان به:
1- در اختيار دادن زمين در سطح وسيع براي شهر سازي
2- ايجاد زمينه هاي لازم براي مشارکت شهروندان در توسعه واداره شهر
3- تسهيل در تامين استاندارد بالا از خدمات اجتماعي وزير ساخت ها
4- دسترسي متعادل همه شهروندان به تسهيلات شهري
5- حفظ وهدايت نظام کاربري زمين براي حفظ منابع عمومي وحقوقي شهروندان
6- توسعه وارتقاي محيط طبيعي و تامين محيط مناسب اجتماعي
7- تامين فرصت هاي مناسب اشتغال و سکونت شهروندان خصوصا قشر کم درآمد
8- تسهيل در مديريت و برنامه ريزي هاي شهري به خصوص برنامه ريزي در بخش مسکن شهري
9- تاثير در ايجاد شکل ومورفولوژي شهري به منظور دسترسي به منابع وتسهيلات
10-جلوگيري از تخريب منابع طبيعي،اراضي کشاورزي وفضاهاي سبز اطراف شهر
11- اختصاص صحيح اراضي به کاربري هاي مورد نياز شهر بدون هيچ گونه مانع و عوامل بازدارنده اشاره نمود.
ارتباط فضايي - کالبدي
چشم انداز جهان بيني وقف تنها منحصر به پراکندگي عناصر آن نمي شود،بلکه ارتباط وکنش متقابل اجزاء نيز قابل توجه مي باشد.در ساختار فضايي – کالبدي شهرها هر عنصري براي عملکرد خود نيازمند ارتباط باساير اجزاء و سيستم هاي شهري است، يکي از خصوصياتي که هويت وشخصيت هر عنصري رادر مجموعه عناصر شهري تعريف مي کند نحوه وميزان ارتباطات آن با ديگرعناصر وعملکردهاي شهري است. بديهي است هرقدر ارتباط عناصر وقفي بيشتر باشد اهميت آن عنصر در ساختار فضايي – کالبدي شهر بيشتر خواهد بود.
به طور کلي دو نوع ارتباط را مي توان تشخيص داد:
الف. ارتباط دروني،که ناظر بر ارتباطات ميان عناصر وفضاهاي مجموعه با يکديگر است.
ب. ارتباطات بيروني، که ناظر بر ارتباطات فضاها وعملکردهاي مجموعه وقفي با ساير عناصر شهري است. **زيرنويس=محمدي،محمود،تحليل نقش متقابل وقف و شهر سازي برنامه ريزي کالبدي راهبردي جديد در توسعه و بهره وري بهينه موقوفات،وقف ميراث جاويدان، 30،94تا105، 1379.@.
تنوع اماکن وقفي از عوامل بسيار موثر در بالابردن سطح روابط است. وجود کاربريهاي مورد نياز در محلات ومناطق مختلف شهر براي ايجاد محيط سالم زندگي ساکنان از مشخصه هاي يک شهر ايده آل است؛ اين مسئله سب عدم تمرکز در ساختار فضايي شهر مي شود.
اين روابط تنها حالت کمي ندارد بلکه از نظر کيفي نيز شبکه اي از روابط پيچيده بين موقوفات شکل مي گيرد به گونه اي که ادامه حيات شهر بدون وجود آنها غير ممکن مي شود.
در ساختار اوليه شهر ملاير تعدد روابط دروني به شکل بارزي مشهود است. بازار فقط يک مرکز تجاري نبوده بلکه وجود عناصر وعملکردهاي متعددي چون مسجد ومدرسه در کنار آن موجب تنوع روابط در ساختار فضايي شهر مي شود.شدت يافتن ارتباط اين عناصر سبب افزايش استحکام ساختار کالبدي شهر شده، به جذب جمعيت وگسترش فيزيکي شهر انجاميد.با فرو ريختن حصارهاي شهر اراضي موقوفه وغير موقوفه به فيزيک شهر اضافه وروابط بيروني پيچيده اي بين آن ها به وجود آمد؛ تمرکز وپراکندگي عناصر وقفي با دارا بودن مهمترين نقش هاي فضايي حيات شهري(تجاري، بهداشتي، آموزشي، فضاي سبز، فرهنگي و مذهبي) درزمين هاي موقوفه ارتباط وکنش متقابل اين قسمت از شهر را با قسمت هاي غير وقفي تضمين نموده وموجب پايداري جهان بيني ديني در شکل آفريني چشم انداز شهر ملاير مي شود.
نتيجه گيري
1- انسان ها با توجه به طرز تفکر وجهان بيني خود بر فضاي پيرامونشان تاثير مي گذارند،از آن تاثير مي پذيرندوهمواره در يک هم کنشي بامحيط مي باشند.
2- اين تاثير وتاثرات موجب دگرگوني محيط با نظام خاصي شده وچشم انداز جديدي را به وجود مي آورد.
3- شهر هاي اسلامي بارزترين نمود اشغال وتصرف فضا بر پايه عقيده وايده مي باشند.
4- شهر ملاير در قالب يک شهر ميانه اندام از بدو پيدايش تاکنون با تاثيرپذيري از پديده وقف وموقاف حاصل از آن الگوي پيچيده اي را از روند توسعه وگسترش فيزيکي شهرايجاد نموده است، که ضمن تاثيرپذيري توسعه فيزيکي شهر از عوامل زيست محيطي، اقتصادي واجتماعي در توسعه کالبدي شهر عامل جهان بيني ديني و وقف بيشترين ميزان تاثير را در جهت گسترش و واگذاري زمين ها براي ساخت وساز در نظام شهرسازي ملاير داشته است.
5- همچنين ارتباط دروني وبيروني فضايي وکالبدي موقوفات هويت شهر را انسجام داده وتاثير هر چه بيشتر جهان بيني ديني را در خلق چشم انداز شهري قوام مي بخشد.
اين مقاله ضمن آنکه مي تواند زمينه ساز يک ديدگاه علمي- دانشگاهي به موضوع وقف باشد،به عنوان الگوي عيني از تاثير پديده وقف مي تواند درجنبه هاي متفاوت فيزيکي وکالبدي شهر مورد بحث،بررسي واستفاده برنامه ريزان شهري وشهرسازان قرار گيرد.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}